کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یکه
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یِ کِّ) (ص .) تنها، یگانه ، بی مانند.
-
واژههای مشابه
-
یکه بزن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ زَ) (ص مر.) (عا.) کسی که در دعوا کردن و زد و خورد نظیر ندارد.
-
یکه خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) (عا.) جا خوردن ، متحیر و متعجب شدن .
-
یکه سوار
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یِ کِّ. سَ) (ص مر.) سوار یگانه ، بی همتا در دلیری .
-
یکه شناس
فرهنگ فارسی معین
(یِ یا یِ کِّ. ش ) (ص مر.) (عا.) آدم وفادار، کسی که وقتی چشمش تو روی کسی باز شد دیگر دست از او بر نمی دارد.
-
یکه تاز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) بی نظیر، بی مانند، سوارِ بی همتا.
-
جستوجو در متن
-
یکسوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. س َ ) (ص .) یکه سوار؛ تک سوار، یکه تاز.
-
جا خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) یکه خوردن ، تعجب کردن .
-
واخوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) 1 - یکّه خوردن ، دچار شوک شدن . 2 - بی رونق شدن .
-
وارفتن
فرهنگ فارسی معین
(رَ تَ) (مص ل .) 1 - از هم پاشیده شدن . 2 - (عا.) یکُه خوردن ، گیج شدن .
-
مفرد
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ) [ ع . ] (اِ. ص .) 1 - تنها، یکه . 2 - ساده ، مجرد. 3 - جدا، جداگانه . 4 - مستقل ، علی حده . 5 - بنده ، فرمانبردار. 6 - دلاور، یگانه . 7 - در دستور کلمه ایست که بر یکی دلالت کند، یکی . مق جمع . ج . مفردات .