کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکنواخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
یک نواخت
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ) (ق مر.) 1 - یک سان . 2 - یک آوا.
-
جستوجو در متن
-
بیات ترک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تُ) (اِمر.) آوازی است بسیار یکنواخت و عامه پسند.
-
جور کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) یکسان کردن ، یکنواخت گردانیدن .
-
تیک تاک
فرهنگ فارسی معین
(ص .) = تیک تیک : صدای یکنواخت ساعت یا هر صدایی که شبیه آن باشد.
-
همگن
فرهنگ فارسی معین
(هَ گ ) [ په . ] (اِ.) 1 - همه . 2 - همتا، همانند. 3 - یکنواخت .
-
دل
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ په . ] (اِ.) 1 - از اندام های درونی بدن جانداران که ماهیچه ای بوده و با حرکتی یکنواخت و پیاپی ، خون را در بدن به گردش درمی آورد. 2 - (عا.) شکم . 3 - خاطر، ضمیر. 4 - دلیری ، شهامت . ؛~ دادن و قلوه گرفتن کنایه از: گرم گفتگوی دوستانه یا عاشقانه ...