کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکسره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
یک سره
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ ر ) (ق مر.) 1 - سراسر، از ابتدا تا انتها. 2 - به کلی ، تماماً.
-
یک سره
فرهنگ فارسی معین
کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) تمام کردن ، به اتمام رساندن .
-
جستوجو در متن
-
یک تیغ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - متحد در جنگ . 2 - (عا.) یک دست ، یکسره .
-
غلفتی
فرهنگ فارسی معین
(غِ لِ) (اِ.) پوست گوسفند یا هر حیوان دیگری که یکسره از بدن آن جدا کنند.
-
لاجرعه
فرهنگ فارسی معین
(جُ عَ یا عِ) [ ع . ] (ق .) یکسره و بدون تنفس نوشیدن .
-
ریشه
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عضو اصلی گیاه که زیر زمین قرار دارد و آب و مواد لازم را به گیاه می رساند. 2 - اصل هر چیز. ؛ ~کسی را خشکاندن کنایه از: آن را یکسره از میان بردن .