کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یخ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یخ کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص ل .) 1 - بسیار سرد شدن . 2 - (عا.) کنایه از: بسیار متعجب شدن . 3 - وا رفتن ، دمغ شدن .
-
واژههای مشابه
-
یخ بندان
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (اِمر.) 1 - شدت سرمای زمستان و یخ بستن آب . 2 - قسمتی از دوران چهارم زمین شناسی .
-
یخ دان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - ظرفی که یخ در آن نهند. 2 - ظرفی صندوق مانند که در سفر خوراکی ها را در آن نهند. 3 - هرچیز از مال و اسباب که ذخیره گذارند تا وقت حاجت به کار آید.
-
یخ شکن
فرهنگ فارسی معین
( ~. ش کَ) (ص مر.) 1 - شکنندة یخ . چکشی که بدان قالب یخ را شکنند. 3 - کشتی ای که بدان قطعات بزرگ یخ اقیانوس های منجمد را شکنند تا رفت و آمد کشتی ها در آن ممکن شود.
-
یخ در بهشت
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. بِ هِ) (اِمر.) 1 - نوعی نوشیدنی که از شیر و شکر و نشاسته درست کنند. 2 - شربت آبلیمو.
-
جستوجو در متن
-
جایخی
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (اِ.) 1 - قسمت بالای یخچال خانگی که آب در آن یخ می زند. 2 - ظرفی که برای درست کردن یخ آب در آن می ریزند. 3 - یخدان .
-
ذوب کردن
فرهنگ فارسی معین
(ذُ. کَ دَ) [ فا - ع . ] (مص م .) 1 - گداخته کردن ، آب کردن . 2 - درجة حرارت موادی مانند سنگ ، یخ ، فلز و غیره را بالا بردن تا گداخته شود و سیلان یابد.