کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یابو یا اسب خسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساغری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ تر. ] (اِ.) 1 - پوست دباغی شده اسب یا خر. 2 - پوست کفل اسب یا خر. 3 - نوعی کفش که طُلاُب پوشند.
-
قیزه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا ق ) [ هند. ] (اِ.) لنکوته . ؛ ~ کردن اسب بستن اسب به وضع خاص .
-
پیخست
فرهنگ فارسی معین
(پَ خُ یا خَ)(ص مف .) = پی خوست . پی خسته : پایمال شده ، لگدمال شده ، لگد - مال .
-
حرون
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) اسب یا استر سرکش .
-
میزه
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زِ) (اِ.) میان زین اسب ، خانة زین .
-
سورتمه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ تر. ] (اِ.) وسیلة نقلیة کوچکی که در مناطق سردسیر با سگ یا گوزن یا اسب ، روی برف کشیده می شود.
-
ماهوت پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) آلتی بُرس مانند از موی اسب یا الیاف مصنوعی که با آن لباس یا کلاه را پاک می کنند.
-
اوقار
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وِقْر. 1 - بارهای سنگین . 2 - بارِ قاطر و اسب .
-
تاتوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) زنجیر یا ریسمانی که بر پای اسب و استر بندند.
-
جزع
فرهنگ فارسی معین
(جَ یا جِ) [ ع . ] (اِ.) مهره اسب یمانی آمیخته از دو رنگ سیاه و سفید.
-
چموش
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص .) 1 - لگدزن . 2 - سرکش . 3 - اسب ، قاطر یا الاغ بدرفتار.
-
حلبه
فرهنگ فارسی معین
(حَ بَ یا بِ) [ ع . حلبة ] 1 - (اِمص .) مسابقة اسب دوانی . 2 - (اِ.) اسبان مسابقه .
-
دیز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - رنگِ اسب یا استر. 2 - شبیه ، مانند. 3 - دژ، قلعه .
-
مناقله
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ لَ یا قِ لِ) [ ع . مناقلة ] (مص ل .) به سرعت اسب تاختن .
-
مخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - لگام سنگین که بر اسب یا استر سرکش بزنند. 2 - بید (حشره ).