کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گُنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) = کنگ : امرد قوی جثه .
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) جزیره .
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) بادی است که گویند به سبب سودا در بدن مردم به هم می رسد و بن موها می خارد و تا موی را نکنند خارش برطرف نمی شود.
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص .) خمیده ، کج ، کوژ (مادرزاد و غیره ).
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) لولة سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار می گذاشتند.
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ په . ] (ص .) لال ، بی زبان .
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) نیکو، خوب ، زیبا.
-
گنگ شدن
فرهنگ فارسی معین
(گُ. شُ دَ) (مص ل .) لال شدن .
-
واژههای همآوا
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) = کنگ : امرد قوی جثه .
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) جزیره .
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) بادی است که گویند به سبب سودا در بدن مردم به هم می رسد و بن موها می خارد و تا موی را نکنند خارش برطرف نمی شود.
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص .) خمیده ، کج ، کوژ (مادرزاد و غیره ).
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) لولة سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار می گذاشتند.
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ په . ] (ص .) لال ، بی زبان .