کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گُر و گُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) کوه .
-
گر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (حر رب . شرط .) مخفف اگر.
-
گر
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِ.) (عا.) شعله ، زبانة آتش .
-
پسله گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) کسی که پشت سر دیگران حرف می زند.
-
ترکش گر
فرهنگ فارسی معین
(تَ کِ. گَ) (ص فا.) سازندة ترکش .
-
حیله گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) نیرنگ باز، مکار.
-
روی گر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص ) 1 - کسی که ظروف رویین می سازد. 2 - کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند.
-
شست گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص مر.) کمان دار، تیر - انداز.
-
نوازش گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) نوازش کننده ، نوازنده .
-
یاری گر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص فا.) 1 - کمک کار. 2 - نیرو دهنده .
-
کاسه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص .) 1 - کسی که ظروف سفالی درست می کند.2 - نام یکی از آهنگ های موسیقی .
-
لاوه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص فا.) = لابه گر: 1 - متملق ، چاپلوس . 2 - تضرع کننده .
-
واژههای همآوا
-
گروگر
فرهنگ فارسی معین
(گَ رُ گَ) 1 - (ص .) قابل پرستش ، معبود. 2 - خدای تعالی .
-
گروگر
فرهنگ فارسی معین
(گُ رُّ گُ) (ق مر.) (عا.) پشت سرهم ، پیاپی .