کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گَز و نیم گَز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) نوعی پارچه .
-
گز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) نوعی تیر بی پر.
-
گز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) گس .
-
گز
فرهنگ فارسی معین
(گَ یا گِ) (اِ.) = گاز: دندان ، سن .
-
عرق گز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (اِمر.) نک عرق جوش .
-
جستوجو در متن
-
نیم وجبی
فرهنگ فارسی معین
(وَ جَ)(ص نسب .)1 - (عا.) بسیار کوتاه ، کوتاه قد. 2 - آن چه که طول و ارتفاعش معادل نیم وجب باشد.
-
کت
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) نیم تنة آستین دار مردانه و زنانه .
-
استار
فرهنگ فارسی معین
( اِ )(اِ.) وزنی برابر چهار مثقال ، یا چهار مثقال و نیم ؛ استیر.
-
بلکک
فرهنگ فارسی معین
(بِ کَ) ( اِ.) آب نیم گرم . بلکل و بنکل هم گفته اند.
-
نیم بند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص مر.) 1 - نه کاملاً مایع و نه کاملاً جامد. 2 - ناقص .
-
هفت کچلان
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ چَ) (اِمر.) (عا.) داشتن عایله خصوصاً اطفال قد و نیم قد بسیار.
-
قد
فرهنگ فارسی معین
(قَ دّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اندازه . 2 - قامت ، بالا، برز. ؛ ~ُ نیم قد بزرگ و کوچک .
-
نیم پول
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) واحد وجه و مسکوکی در ایران (عهد قاجاریه ) و آن نصف یک پول و دو برابر یک جندک بود.
-
کرکن
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ یا کِ) (اِ.) غله ای مانند گندم و نخود و باقلا که آن را نیم رس بریان کنند و بخورند.