کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوهر
فرهنگ فارسی معین
(گُ هَ) [ په . ] (اِ.) 1 - از سنگ های قیمتی . 2 - اصل ، نژاد. 3 - ذات ، سرشت .
-
واژههای مشابه
-
سه گوهر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ هَ) (اِمر.) کنایه از: موالید ثلاثه : جماد، نبات و حیوان .
-
جستوجو در متن
-
اشنا
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) گوهر گرانبها، گوهر گرانمایه .
-
گوهرین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) منسوب به گوهر. 1 - دارای گوهر. 2 - مزین به جواهر.
-
گهر
فرهنگ فارسی معین
(گُ هَ) (اِ.) نک گوهر.
-
عسجد
فرهنگ فارسی معین
(عَ سْ جَ) [ ع . ] (اِ.) زر، گوهر.
-
اصل
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.)1 - ریشه ، بنیاد. 2 - نژاد، گوهر.
-
دّر یتیم
فرهنگ فارسی معین
(دُ رِّ یَ) [ ع . ] (ص مر.) گوهر نایاب و یگانه .
-
شبگون
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) 1 - (ص مر.) تیره . 2 - (اِمر.) گوهر شب چراغ .
-
عذرا
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . عذراء ] (ص .) 1 - بکر، دوشیزه . 2 - گوهر سوراخ نشده .
-
نژاد
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) 1 - اصل ، نسب ، گوهر. 2 - اصیل ، نژاده .
-
شب چراغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چِ) (اِمر.) 1 - هر گوهر آبدار و درخشنده . 2 - کرم شب تاب . 3 - چراغانی .
-
کان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) جایی که از آن فلزات و شبه فلزات استخراج کنند، معدن . ؛ ~ به گوهر کردن کنایه از: به نوایی رسیدن .