کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشه گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوشه گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِفا.) خلوت نشین ، زاهد.
-
واژههای مشابه
-
هم گوشه
فرهنگ فارسی معین
(هَ. ش ) (ص .) هم ارز، هم قدر.
-
کلاه گوشه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش ) (ص مر.) حشمت ، جاه و جلال .
-
گوشه پسله
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ لِ) (اِمر.) (عا.) جای دور افتاده .
-
گوشه زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دَ) (مص ل .) (عا.) طعنه و کنایه زدن .
-
گوشه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) (مص م .) گوشه - نشینی کردن .
-
گوشه چشم
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چَ) (اِمر.) کنایه از: توجه و التفات مختصر و کوتاه .
-
گوشه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - سخن همراه با طعنه و کنایه . 2 - زاویه دار.
-
جستوجو در متن
-
منزوی
فرهنگ فارسی معین
(مُ زَ) [ ع . ] (اِفا.) گوشه نشین ، گوشه - گیر.
-
نجوش
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص فا.) (عا.) گوشه گیر، مردم گریز.
-
انعزال
فرهنگ فارسی معین
(اِ عِ) [ ع . ] (مص ل .) گوشه گیر شدن ، به کنار رفتن .
-
خفی
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (ص .)1 - نهان ، پنهان . 2 - گوشه - گیر.
-
زاویه نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) گوشه گیر، منزوی .