کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشت گوساله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوشت تلخ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص مر.) (عا.) بداخلاق ، بدمعاشرت .
-
گوشت کوب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ابزاری که به وسیلة آن گوشت پخته ر ا در ظرفی می کوبند.
-
جستوجو در متن
-
راگو
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ فر . ] (اِ.) غذایی که از گوشت ران گوساله یا گوسفند، هویج ، سیب زمینی ، لوبیا سبز و مانند آن ها تهیه شود.
-
ژیگو
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ فر. ] (اِ.) خوراکی شامل گوشت بی استخوان (معمولاً) گوساله که با چاشنی و ادویه پخته می شوند.
-
گودر
فرهنگ فارسی معین
(گَ یا گُ دَ) (اِ.) 1 - بچة گاو، گوساله . 2 - بچة گاو کوهی ، بچة گوزن . 3 - پوست گوساله . 4 - نوعی غلة خودرو که در میان زراعت گندم و جو روید و آن راجدور یا جودره خوانند. 5 - نام مرغی است کوچک از نوع مرغابی که گوشت آن به غایب بدبو می باشد.