کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوجه
فرهنگ فارسی معین
(گُ جِ) (اِ.) درختی است از تیرة گل سرخیان که میوة آن کوچک و آبدار، دارای پوست نازک به رنگ سبز یا سرخ و یک هستة سخت است .
-
واژههای مشابه
-
گوجه فرنگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فَ رَ) (اِ.) گیاه علفی از تیرة بادنجانیان ، میوة آن کروی ، سرخ و گوشت دار و خوراکی است .
-
جستوجو در متن
-
استامبولی پلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ لُ) (اِمر.) نوعی پلو که در آن گوجه فرنگی یا رب گوجه فرنگی و سیب زمینی پلویی و پیازداغ و گوشت خرد کرده می ریزند.
-
آلوچه
فرهنگ فارسی معین
(اِمصغ .) نوع کوچکتر گوجه سبز که از آن ترش تر است .
-
قوطه
فرهنگ فارسی معین
(طَ یا طِ) [ ع . قوطة ] (اِ.) گوجه فرنگی .
-
لیسه
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) نوعی آفت درختانی مانند سیب و گوجه .
-
غنج
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - نوزاد حشره که به صورت کرم است . 2 - یکی از آفات سیب و گوجه .
-
املت
فرهنگ فارسی معین
(اُ لِ) [ فر. ] ( اِ.) خوراکی است فوری که بیشتر از تخم مرغ و گوجه فرنگی و روغن تهیه کنند.
-
رب
فرهنگ فارسی معین
( رُ) [ ع . ] (اِ.) آب گوجه فرنگی ، انار و غیره را گرفته می جوشانند و از آن مادة غلیظ و خوش رنگی به دست می آید که برای خوش رنگ و خوشمزه شدن انواع غذاها از آن استفاده می کنند.
-
ساندویچ
فرهنگ فارسی معین
(نْ دِ) [ انگ مأخوذ از نام واضع آن . ] (اِ.) بزم آورد، قطعة نانی که آن را به دو قطعه بخش کرده داخل آن را سس یا کره مالیده گوشت ، تخم مرغ پخته ، خیارشور، گوجه - فرنگی و غیره جای دهند.