کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوارششده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گوارش
فرهنگ فارسی معین
(گُ رِ) [ معر. ] (اِمص .) هضم غذا. ؛دستگاه ~ یا جهاز هاضمه دستگاهی است که شامل اعضای مربوط به تغذیة موجود زنده (خوردن ، هضم ، جذب و دفع ) می باشد.
-
شده
فرهنگ فارسی معین
(شَ دِّ یا دَُ) (اِ.) 1 - چندرشته نخ به هم پیچیده ک به یک اندازه آن ها را بریده باشند. 2 - ریشه و طره . 3 - رشته ای که دانه های گرانبها را بدان کشیده و به گردن یا جامه آویزند.
-
شده
فرهنگ فارسی معین
(شُ دِ یا دَ) (ص مف .) 1 - گشته ، گردیده . 2 - انجام یافته . 3 - رفته ، گذشته .
-
شده بند
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ یا دِ . بَ) تاریخ نویس ، مورخ .
-
گم شده
فرهنگ فارسی معین
(گُ. شُ دِ) (ص .) واقع در جایی نامعلوم یا فراموش شده .
-
فلان فلان شده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ~ . شُ دِ) [ ع - فا. ] (ص .)نوعی دشنام ، خلاصه ای از چند فحش و ناسزا.
-
جستوجو در متن
-
رودل
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِمر.) اختلال دستگاه گوارش ، پُری معده .
-
هاضمه
فرهنگ فارسی معین
(ض مِ) [ ع . هاضمة ] (اِ.) دستگاه گوارش و هضم غذا در بدن .
-
هضم
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - گوارش ، تحلیل غذا در معده . 2 - درهم شکستن .
-
گوارا
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ په . ] (ص فا.) لذیذ، خوش مزه ، مناسب برای گوارش .
-
سنگدان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) بخشی از لولة گوارش پرندگان و بسیاری از مهره داران که دارای الیاف ماهیچه ای قوی و سخت است جهت خرد کردن مواد غذایی .
-
گوارشت
فرهنگ فارسی معین
(گُ رِ) = گوارش : 1 - (اِمص .) هضم . 2 - میل به خوردن . 3 - (اِ.) معجون هضم غذا.
-
جوارش
فرهنگ فارسی معین
(جَ رِ) [ معر. گوارش ] (اِ.) 1 - نوعی حلوا. 2 - ترکیبی است که به جهت هضم طعام خورند. 3 - معجونی مفرح و مقوی و محلل ریاح و مصلح اغذیه .
-
آندودرم
فرهنگ فارسی معین
(دُ دِ رْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - درونی ترین لایه از سه لایة زایندة اولیة جنین جانور که بخشی از لولة گوارش و ریه ها و ساختارهای مربوط از آن پدید آید. 2 - درونی ترین لایة پوست که مانند غلافی بافت آوندی ریشه ها و برخی ساقه ها را در برگیرد، درون پوست . (فره ...