کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گندیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گندیدن
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ) (مص ل .)خراب شدن غذایی بر اثر فعالیت باکتری ها به صورت پیدا شدن بوی بد و تغییر طعم و رنگ در آن ها.
-
جستوجو در متن
-
بو گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تَ) (مص ل .) گندیدن ، فاسد شدن .
-
تعفن
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) گندیدن ، بد بو گشتن .
-
لیچ افتادن
فرهنگ فارسی معین
(اُ دَ) (مص ل .) 1 - فاسد شدن ، گندیدن . 2 - آب آوردن و چرکین شدن زخم .
-
استرواح
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آسایش جستن . 2 - (مص ل .) آسایش یافتن ، برآسودن . 3 - بو گرفتن ، گندیدن .