کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنبدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گنبدی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) 1 - به شکل گنبد. 2 - خیمة کوچک . 3 - جست و خیز کردن .
-
جستوجو در متن
-
گوراب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = گورابه : گنبدی که بر سر قبر سازند.
-
بسغ
فرهنگ فارسی معین
(بَ سَ) ( اِ.) 1 - اطاق فوقانی که دارای پنجره های متعدد برای نظاره و دخول هوا باشد. 2 - گنبد، سقف گنبدی .
-
چهارطاق
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - سقف یا گنبدی که بر روی چهارپایه بنا شده و چهار طرف آن باز باشد. 2 - خمیدة چهارگوش .