کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنبد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گنبد
فرهنگ فارسی معین
(گُ بَ) [ په . ] (اِ.) قُبِّه و برآمدگی که بر بالای معابد و مساجد می سازند.
-
جستوجو در متن
-
کوک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گنبد.
-
شنب
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا شُ) (اِ.) گنبد، قبه .
-
سغ
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) سقف ، سقف خانه ، گنبد.
-
قباب
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.)گنبد و هر بنای گرد. ج . قبة .
-
بسغ
فرهنگ فارسی معین
(بَ سَ) ( اِ.) 1 - اطاق فوقانی که دارای پنجره های متعدد برای نظاره و دخول هوا باشد. 2 - گنبد، سقف گنبدی .
-
غنچه
فرهنگ فارسی معین
(غُ چِ) (اِ.) 1 - گل ناشکفته . 2 - حباب آب . 3 - گنبد.
-
گنبدی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) 1 - به شکل گنبد. 2 - خیمة کوچک . 3 - جست و خیز کردن .
-
گردون
فرهنگ فارسی معین
(گَ) [ په . ] 1 - (ص فا.) هرچه دور خود بگردد. 2 - (اِ.) ارابه . 3 - آسمان ، گنبد لاجوردی .
-
واگوی
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) 1 - بازگفت سخن نشنیده . 2 - بازتاب صوت در داخل گنبد، حمام یا در کوه . 3 - تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده می شود، توسط دستة دیگر.
-
خنیده
فرهنگ فارسی معین
(خَ دِ یا دَ) 1 - (اِمف .) سروده ، خوانده شده . 2 - دانای در کار سرود، موسیقی دان . 3 - (اِ.) صدا و آوازی که در میان دو کوه و گنبد و مانند آن پیچد.
-
کومولوس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) ابرهای جدا از هم و معمولاً چگال با خطوط مرزی واضح که نمای آن ها به شکل خاکریز یا گنبد یا برج های در حال افزایش و گسترش است و برآمدگی بخش فوقانی آن ها اغلب به گل کلم شباهت دارد؛ بخش های رو به آفتاب این ابرها غالباً سفید درخشان و پایة آن ...