کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گمان
فرهنگ فارسی معین
(گُ یا گَ) (اِ.) 1 - ظن ، وهم . 2 - رأی ، اندیشه .
-
واژههای مشابه
-
گمان بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص ل .) پنداشتن .
-
گمان کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص ل .) پنداشتن ، تصور کردن .
-
جستوجو در متن
-
حسبان
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِمص .) گمان ، گمان کردن ، پنداشتن .
-
زعم
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زِ یا زُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گمان بردن . 2 - (اِ.) گمان .
-
ظن
فرهنگ فارسی معین
(ظَ نّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گمان بردن . 2 - متهم کردن . 3 - (اِ.) گمان ، حدس . ج . ظنون .
-
فرضیه
فرهنگ فارسی معین
(فَ یِّ) [ ع . فرضیة ] (اِ.) 1 - حدس ، گمان . 2 - حدس و گمان دربارة یک موضوع علمی .
-
موهوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) گمان شده ، وهم شده .
-
یقین
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (ص .) بدون شک ، بی گمان .
-
آور
فرهنگ فارسی معین
(و َ ) 1 - ( اِ.)یقین . 2 - (ق .) براستی ،بی گمان .
-
استیقان
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) به یقین دانستن ، بی گمان شدن .
-
توهم
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ هُّ) [ ع . ] (مص ل .) گمان بردن ، پنداشتن .
-
شک
فرهنگ فارسی معین
(شَ کّ) [ ع . ] (اِ.) گمان ، دودلی .