کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گماشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گماشتن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) (مص م .) 1 - منصوب کردن ، بر سر کاری گذاشتن . 2 - فرستادن .
-
جستوجو در متن
-
واداشتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص م .) گماشتن ، وادار کردن .
-
گماردن
فرهنگ فارسی معین
(گُ دَ) (مص م .) نک گماشتن .
-
استخدام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) به خدمت گرفتن ، به کار گماشتن .
-
تسلیط
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) گماشتن ، چیره دست کردن ، مسلط ساختن .
-
مسمی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) معین کردن ، گماشتن .
-
استعمال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - به کار بردن ، کار کردن . 2 - گماشتن ، به کار واداشتن .
-
انتصاب
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - گماشتن ، نصب کردن . 2 - برپا ساختن . 3 - چیزی را جایی قرار دادن .
-
نصب
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) قرار دادن ، جا کردن . 2 - گماشتن . 3 - (اِ.) علامتی از اِعراب که حرف آخر کلمه صدای فتحه می دهد.
-
کارگزینی
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (حامص . اِمر.)1 - به کار گماشتن (کسی را). 2 - اداره ای که به کار استخدام ، ماموریت ، ترفیع ، انتقال ، بازنشستگی و سایر امور مربوط به کارمندان و کارکنان یک سازمان می پردازد، ادارة استخدام .
-
آراستن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - زینت دادن ، زیور کردن . 2 - نظم دادن . 3 - آماده کردن . 4 - قصد کردن . 5 - مجهّز کردن (سپاه ). 6 - هماهنگ کردن (موسیقی ). 7 - غنی کردن ، بی نیاز کردن . 8 - گماشتن ، مأمور کردن . 9 - منقش کردن . 10 - آباد کردن ، معمور کردن...