کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلی
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِ.) دارای رنگ قرمز روشن .
-
گلی
فرهنگ فارسی معین
(گِ) (ص .) 1 - آلوده یا آغشته به گِل ، گل آلود. 2 - ساخته شده از گل .
-
واژههای مشابه
-
پشت گلی
فرهنگ فارسی معین
( ~.گُ) (اِمر.) صورتی پررنگ ، قرمز کم رنگ .
-
جستوجو در متن
-
چینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] (اِ.) 1 - دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد. 2 - دیوار گلی ، هر طبقه از دیوار گلی .
-
دای
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) هر چینه و طبقه از دیوار گلی .
-
سوفار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ظرف گِلی ، کاسه ، کوزه .
-
خلشک
فرهنگ فارسی معین
(خَ لُ) (اِ.) کوزة گلی منقش .
-
کنور
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) ظرف بزرگ گِلی که در آن غله ریزند.
-
خزف
فرهنگ فارسی معین
(خَ زَ) [ ع . ] (اِ.) سفال ، هر چیز گلی که در آتش پخته شده باشده .
-
خازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِ.) 1 - سرشته ، خمیر کرده . 2 - گِلی که مخصوص مالیدن به دیوار بود.
-
زاغوک
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) گلی که به جهت کمان گروهه گلوله کرده باشند؛ مهرة کمان گروهه .
-
سوسن
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ معر. ] (اِ.)گلی است بابرگ های دراز و باریک و گل های خوشبو به رنگ های مختلف .
-
همیشه بهار
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (اِ.) گلی زردرنگ با بوتة کوتاه و برگ های ضخیم و دراز.