کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلو بریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گلو پاره کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ. کَ دَ) (مص ل .) فریاد زدن .
-
گلو تر کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ. کَ دَ)(مص ل .)نوشیدن .
-
جستوجو در متن
-
نحر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) گلو بریدن ، شتر قربانی کردن . 2 - قسمت بالای سینه ، جای گردن بند.
-
تیروئید
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) غده ای است در زیر گلو که ماده ای به نام تیروکسین را در خون ترشح می کند. بزرگ شدن بیش از اندازة این غده ، گواتر نامیده می شود. اگر مادة ترشحی این غده کم شود باعث باد کردن پوست بدن می شود. بریدن این غده در پستانداران پیش از بلوغ باعث کوتا...