کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشاده روی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب گشاده
فرهنگ فارسی معین
(بِ گُ دِ) (اِمر.) شراب زبون و کم کیف ، بادة کم اثر.
-
عنان گشاده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ دِ) [ ع - فا. ] (ق .) تند، سریع .
-
گشاده زبان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) (ص .) خوش بیان .
-
گشاده شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) باز شدن ، رها شدن .
-
گشاده میان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ق .) بدون آمادگی ، مقابل بسته میان .
-
گشاده دل
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دِ) (ص مر.) بشاش ، جوانمرد.
-
گشاده رویی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) خوشرویی ، بشاشت .
-
گشاده کار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) کسی که در انجام کارها جسور است .
-
جستوجو در متن
-
بش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (مص ل .) (ص .) گشاده روی ، تازه روی ، خوش منش .
-
بشاش
فرهنگ فارسی معین
(بَ شّ) [ ع . ] ( اِ.) گشاده روی ، خوشروی ، خوش منش .
-
طلیق
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (ص .) 1 - گشاده روی ، بشاش . 2 - رها، آزاد.
-
شلیته
فرهنگ فارسی معین
(شَ تِ) (اِ.) = شلیطه : نوعی دامن کوتاه و گشاده و پرچین که در قدیم زنان روی شلوار می پوشیدند.
-
سافر
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - سفرکننده . ج . سفره ، سفار. 2 - رسول ، سفیر. 3 - کاتب . ج . سفره . 4 - زن گشاده روی . ج . سوافر. 5 - اسب کم گوشت . 6 - فرشته ای که اعمال بندگان را نگاه می دارد.