کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گسیختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گسیختن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) (مص ل .) = گسیلیدن : پاره شدن ، جدا کردن .
-
جستوجو در متن
-
گسلاندن
فرهنگ فارسی معین
(گُ سَ دَ) (مص م .) گسیختن ، پاره کردن .
-
گسلیدن
فرهنگ فارسی معین
(گُ سَ دَ) (مص م .) = گسیلیدن : گسیختن ، گسستن .
-
خلاعت
فرهنگ فارسی معین
(خَ عَ) [ ع . خلاعة ] 1 - (مص ل .) افسار گسیختن ، افسار برگرفتن . 2 - (اِمص .) خودکامی ، خویشتن کامی . 3 - نابسامانی ، پریشانی .
-
دررفتن
فرهنگ فارسی معین
(دَ .رَ تَ) (مص ل .) (عا.) 1 - گریختن . 2 - گسیختن . 3 - از انجام کاری شانه خالی کردن . 4 - در انجام معامله ای به توافق رسیدن . 5 - جابه جا شدن مفاصل در اثر ضربه .