کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گستردنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گستردنی
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ دَ) (ص .) هرآنچه که بگسترانند.
-
جستوجو در متن
-
بسط
فرهنگ فارسی معین
(بُ سُ) [ ع . ] ( اِ.) جِ بساط ؛ گستردنی ها.
-
رفرف
فرهنگ فارسی معین
(رَ رَ) [ ع . ] (اِ.) فرش ، گستردنی .
-
زلالی
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . ] (اِ.) ج . زِلِّیّه ؛ گستردنی ، بساط .
-
وطاء
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گستردنی ، فرش . 2 - سجاده ، ج . اوطئه .
-
فرش
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - هر چیز گستردنی . 2 - قالی .
-
بساط
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - گستردنی . 2 - شادروان . 3 - فراخی میدان . 4 - سفرة چرمین .
-
فریش
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . فراش ] (اِ.) ممال فِراش . 1 - گستردنی ، فرش . 2 - رختخواب ، بستر.
-
فراش
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بستر، رختخواب ، هر چیز گستردنی . 2 - همسر. ؛ تجدید ~کردن دوباره زن گرفتن ، زن دیگر خواستن .
-
گسترش
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ رِ) (اِمص .) 1 - گستردگی ، پهن شدگی . 2 - فرش ، هر چیز گستردنی . 3 - رواج ، توسعه ، بسط .
-
پروز
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ) (اِ.) 1 - نژاد، اصل و نسب . 2 - وصله ، پینه ، پارچة باریک حاشیه لباس . 3 - هر چیز گستردنی . 4 - سجاف جامه .
-
شادورد
فرهنگ فارسی معین
(دْ وَ رْ) (اِ.) 1 - گستردنی ، فرش . 2 - هاله ، خرمن ماه . 3 - تخت پادشاهی . 4 - پرده ای از موسیقی قدیم .
-
عبقری
فرهنگ فارسی معین
(عَ بْ قَ) [ ع . ] 1 - (ص .) بزرگ قوم . 2 - (اِ.) نوعی گستردنی از دیبای منقش . 3 - قوی ، توانا. 4 - بهتر و کامل تر از هر چیزی .
-
طراز
فرهنگ فارسی معین
(طِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - نقش ونگار پارچه . 2 - حاشیة جامه . 3 - زین وبرگ اسب . 4 - گستردنی . 5 - موی . 6 - کارگاه شکرسازی . 7 - تار ریسمان .