کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گر خشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پسله گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) کسی که پشت سر دیگران حرف می زند.
-
ترکش گر
فرهنگ فارسی معین
(تَ کِ. گَ) (ص فا.) سازندة ترکش .
-
حیله گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) نیرنگ باز، مکار.
-
روی گر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص ) 1 - کسی که ظروف رویین می سازد. 2 - کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند.
-
ریخته گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) کسی که فلزات را ذوب کرده و در قالب می ریزد.
-
سفت گر
فرهنگ فارسی معین
(سُ. گَ) (ص .) کسی که مروارید و مرجان و مانند آن ها را سوراخ کند.
-
شیشه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص شغل .) کسی که آلات و ادواتی از شیشه درست کند.
-
شیوه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (حامص .)1 - حیله گر. 2 - اهل ناز و کرشمه .
-
شست گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص مر.) کمان دار، تیر - انداز.
-
نوازش گر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (ص فا.) نوازش کننده ، نوازنده .
-
یاری گر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص فا.) 1 - کمک کار. 2 - نیرو دهنده .
-
کاسه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص .) 1 - کسی که ظروف سفالی درست می کند.2 - نام یکی از آهنگ های موسیقی .
-
گر گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گُ. گِ رِ تَ) (مص ل .) 1 - (عا.) مشتعل شدن . 2 - مجازاً: بسیار خشمگین و تحریک شدن .
-
لاوه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص فا.) = لابه گر: 1 - متملق ، چاپلوس . 2 - تضرع کننده .