کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گریختن
فرهنگ فارسی معین
(گُ تَ) [ په . ] (مص ل .) در رفتن ، به هزیمت شدن .
-
جستوجو در متن
-
پای پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) گریختن ، سرتافتن .
-
گریز
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِ.) گریختن ، فرار کردن ، رهایی .
-
پای برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص ل .) فرار کردن ، گریختن .
-
جیم
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نام حرف ششم الفبای فارسی . ؛ ~شدن گریختن ، پنهان شدن .
-
فلنگ را بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) (مص ل .) (عا.) گریختن ، فرار کردن .
-
گالیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) گریختن ، دور شدن ، کناره گرفتن .
-
گرختن
فرهنگ فارسی معین
(گُ رِ تَ) (مص ل .) مخفف گریختن .
-
رمیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ دَ) (مص ل .) 1 - ترسیدن و گریختن . 2 - نفرت داشتن .
-
سیماب شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) کنایه از: 1 - بی قرار شدن . 2 - گریختن .
-
مناص
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گریختن . 2 - (اِ.) گریزگاه ، پناهگاه .
-
فرار
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گریختن . 2 - (اِمص .) گریز.
-
کالیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - آشفته شدن ، ژولیده شدن . 2 - گریختن .
-
استطراد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - از پیش دشمن گریختن و فریفتن او. 2 - از مطلب دور افتادن .