کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرگ ویزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دم گرگ
فرهنگ فارسی معین
(دُ مِ گُ) (اِ.) 1 - کنایه از: صبح کاذب . 2 - یکی از منازل قمر؛ شوله ، دنبال گرگ ، ذنب السرحان .
-
گرگ آشتی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ مر.) آشتی ظاهری که در باطن دل های طرفین بر دشمنی باقی باشد؛ صلح به نفاق و مکر و فریب .
-
گرگ بند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (ص مر.) 1 - کنایه از: گرفتار و اسیر، زبون ، خفیف . 2 - بسیار ترسان .
-
گرگ میش
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص مر.) منافق ، دورو.
-
گرگ و میش
فرهنگ فارسی معین
(گُ گُ) (ص مر.) (عا.) هوای تاریک و روشن .