کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرگ در پیرهن داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دم گرگ
فرهنگ فارسی معین
(دُ مِ گُ) (اِ.) 1 - کنایه از: صبح کاذب . 2 - یکی از منازل قمر؛ شوله ، دنبال گرگ ، ذنب السرحان .
-
گرگ بند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (ص مر.) 1 - کنایه از: گرفتار و اسیر، زبون ، خفیف . 2 - بسیار ترسان .
-
گرگ میش
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص مر.) منافق ، دورو.
-
گرگ و میش
فرهنگ فارسی معین
(گُ گُ) (ص مر.) (عا.) هوای تاریک و روشن .
-
جستوجو در متن
-
داوین
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = داون : یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند).
-
تاب داشتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص ل .) 1 - طاقت داشتن ، تحمل داشتن . 2 - در رنج بودن ، درد داشتن .
-
فراز داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ)(مص م .)1 - پیش آوردن ، نزدیک ساختن . 2 - پایین آوردن . 3 - در برابر چیزی نگه داشتن .
-
احتباس
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص .) در حبس کردن ، نگه داشتن چیزی .
-
به چیز داشتن
فرهنگ فارسی معین
(ب . تَ) (مص ل .) در شمار آن چیز آوردن .
-
تستیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) پوشانیدن ، در پرده داشتن .
-
حجز
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - باز داشتن . 2 - در میان آمدن .
-
ذی نفع
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص مر.) نفع داشتن در کاری .
-
ریگ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سنگریزه ، شن . ؛ ~ در روغن کردن 1 - کار باطل کردن . 2 - چیزی یا کاری را خراب کردن . ؛ ~ توی کفش داشتن کنایه از: دنبال غرض خاصی بودن ، نقشة مخفیانه ای داشتن .
-
فلاسک
فرهنگ فارسی معین
(فِ سْ کْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - بطری ، قمقمه . 2 - ظرفی در دار و دو جداره برای خنک نگه داشتن آب یا گرم نگه داشتن چای ، دمابان (فره ).