کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گروگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گروگان
فرهنگ فارسی معین
(گِ رُ) (اِمر.) چیزی یا کسی که در مقابل وامی که دریافت می شود به گرو می گذارند.
-
گروگان
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِمر.) آلت تناسل ، شرم مرد، نره ، قضیب .
-
جستوجو در متن
-
مرتهن
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ هَ) [ ع . ] (اِمف .) گروگان ، به رهن گرفته شده .
-
شالهنگ
فرهنگ فارسی معین
(هَ) 1 - (اِ.) گرو، گروگان ، رهن . 2 - (ص .) سرکش ، عاصی .
-
گان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] پسوندی است که به آخر کلمه اضافه می شود و علامت نسبت و صفت است مانند: رایگان ، گروگان .
-
مرهون
فرهنگ فارسی معین
(مَ هُ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) گرو گذاشته شده . 2 - (اِ.) گروگان .
-
نوا
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] (اِ.) 1 - نغمه ، سرود. 2 - مال ، دارایی . 3 - نام مقامی از دوازده مقام موسیقی . 4 - گرو، گروگان . 5 - رونق .