کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گروه آمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اجتماعات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص ل .) جِ اجتماع . 1 - گرد آمدن ها، فراهم آمدن ها، انجمن کردن ها. 2 - گروه های فراهم آمده ، دسته های به هم پیوسته .
-
جمعیت
فرهنگ فارسی معین
(جَ یَّ) [ ع . جمعیة ] (مص ل .) 1 - گرد هم آمدن ، مجتمع شدن . 2 - گروه مردم .
-
حفل
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (مص ل .) انبوه شدن ، گرد آمدن . 2 - (اِ.) جمعیت ، گروه .
-
ذخیره
فرهنگ فارسی معین
(ذَ رِ) [ ع . ذخیرة ] (اِ.) 1 - پس انداز، اندوخته . ج . ذخایر. 2 - آن که می تواند در صورت غیبت یا کناره گیری عضوی از یک گروه جانشین او شود. 3 - آن که به خاطر به وجود آمدن نیاز جنگی به خدمت در ارتش فراخوانده شود. 4 - (کن .) معلومات ، افکار. 5 - (کن ) ...