کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گره 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سال گره
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ) (اِمر.) روز شروع سال نو از عمر کسی ، جشن تولد.
-
یک گره
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ رِ) (ص مر.) هم پیمان ، متحد.
-
گره گشا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ) (ص فا.) دارای توانایی یا امکان حل مشکل .
-
گره گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) مجعد، پُرپیچ و تاب .
-
جستوجو در متن
-
جله
فرهنگ فارسی معین
(جُلِّ) (اِ.) گره ، گره ریسمان .
-
غلچ
فرهنگ فارسی معین
(غِ لَ) (اِ.) گره ای که به راحتی گشوده نشود.
-
معقود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - بسته شده ، گره بسته . 2 - محکم گردیده .
-
جفته
فرهنگ فارسی معین
(جُ تَ یا تِ) (اِ.) 1 - لگد اسب و شتر و غیره ، جفتک . 2 - سرین ، کفل . 3 - گره ریسمان .
-
چماق
فرهنگ فارسی معین
(چُ) [ تر. ] 1 - گرز آهنی شش پر. 2 - چوبدستی که نوک آن گره داشته باشد.
-
ابنه
فرهنگ فارسی معین
(اُ نِ) [ ع . ابنة ] 1 - (اِ.) عقده ، گره ، گره در رسن ، چوب . 2 - قوزک ساق . 3 - عیب ، کینه . 4 - نام بیماری خارشِ مقعد.
-
پیچش
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمص .) 1 - پیچیدگی ، کجی . 2 - گره خوردن . 3 - از درد به خود پیچیدن .
-
تعقید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - گره زدن ، بسته کردن . 2 - شعر یا سخن پیچیده گفتن .
-
عواقد
فرهنگ فارسی معین
(عَ قِ) [ ع . ] (اِ.) جِ عاقده ، عاقد. 1 - گره - زنندگان . 2 - عهد کنندگان .
-
معقد
فرهنگ فارسی معین
(مَ ق ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای بستن گره . 2 - جای بستن پیمان . 3 - مفصل .