کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرفته بودند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باد گرفته
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ تِ) (ص مر.)متکبر، مغرور.
-
زه گرفته
فرهنگ فارسی معین
(زِ گِ رِ تِ) (ص مف .) 1 - آبستن شده ، بار گرفته (زن یا جانور ماده ). 2 - زمینی که شایستگی کشت و زرع پیدا کرده .
-
جستوجو در متن
-
ناصبی
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (ص نسب .) کسانی که دشمن امام علی (ع ) بودند.
-
مجوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ معر. ] (ص .) نامی که عرب ها به زرتشتیان داده بودند.
-
چگلی
فرهنگ فارسی معین
(چِ گِ) (ص نسب .) زیباروی ، منسوب به شهر چگل که زیبارویانش معروف بودند.
-
سوارنظام
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِ.) بخشی از قشون که افراد آن سوار بر اسب بودند.
-
نخشبی
فرهنگ فارسی معین
(نَ شَ) (ص نسب .) منسوب به شهر نخشب که زیبارویان آن معروف بودند.
-
آیینة سکندر
فرهنگ فارسی معین
( ~ء س ِ کَ دَ) (اِمر.) آیینه ای که ارسطو برای اسکندر ساخت و آن را بالای منارة اسکندریه نصب کرده بودند.
-
حصاری
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - زندانی ، محصور. 2 - منسوب به شهر حصار در ماورالنهر که زیبارویانش معروف بودند.
-
ختلان
فرهنگ فارسی معین
(خَ) (اِ.) نام ناحیه ای از بدخشان در ماورالنهر که اسبان خوب و زنان زیبارویش معروف بودند.
-
رواقی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) پیرو مکتب رواقیان . (رواقیان گروهی بودند که حوزه درسشان در یکی از رواق های شهر آتن منعقد می شد).
-
ریدک
فرهنگ فارسی معین
(رِ دَ) [ په . ] (اِ.) 1 - پسر جوان امرد، بی ریش . 2 - غلامی که در دربار شاهان و بزرگان به خدمت مشغول بودند.
-
یغما
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ تر. ] (اِ.) 1 - تاراج ، غارت ، چپاول . 2 - نام شهری در ترکستان که زیبارویان آن معروف بودند.
-
فارس
فرهنگ فارسی معین
(رْ) 1 - (اِ.) قوم پارس که در جنوب ایران ساکن بودند. 2 - نام سرزمین پارس . 3 - (ص .) ایرانی .