کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرز
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ په . ] (اِ.) عمود آهنین ، کوپال .
-
واژههای مشابه
-
گرز گران
فرهنگ فارسی معین
(گُ زِ گِ) (اِمر.) کوپال سنگین .
-
جستوجو در متن
-
کوپال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) عمود، گرز آهنین .
-
لخت
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) گرز، عمود.
-
گاورنگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص مر.) آنچه به هیئت گاو است . گرز (گرزة ) گاورنگ : گرز فریدون که سر آن به شکل سر گاو بود.
-
سرکوبه
فرهنگ فارسی معین
(سَ بَ یا بِ) (اِ.) گرز.
-
لت
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - گرز، عمود. 2 - چماق .
-
چکاچک
فرهنگ فارسی معین
(چَ چِ) (اِ.) صدای به هم خوردن گرز و سپر و شمشیر.
-
چماق
فرهنگ فارسی معین
(چُ) [ تر. ] 1 - گرز آهنی شش پر. 2 - چوبدستی که نوک آن گره داشته باشد.
-
دبوس
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) گرز آهنی ، در عربی با تشدید «ب » خوانده می شود.
-
سرپاش
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص فا. اِمر.) = سرپاشنده : گرز گران ، عمود.
-
پولاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = فولاد:1 - آلیاژ سخت چکش خوارِ آهن با مقدار کم کربن . 2 - گرز.
-
عمود
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ستون ، پایه . 2 - گرز. 3 - شاهین ترازو. 4 - رییس و سرور قوم .