کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرانبها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرانبها
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (ص مر.) نفیس ، باارزش ، قیمتی .
-
جستوجو در متن
-
رش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) نوعی جامة ابریشمین گرانبها.
-
سا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی پارچه لطیف گرانبها.
-
شاه مقصودی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِمر.) نوعی تسبیح گرانبها.
-
اشنا
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) گوهر گرانبها، گوهر گرانمایه .
-
تنسق
فرهنگ فارسی معین
(تَ سُ) (اِ.) معربِ تنسخ ، هر چیز گرانبها و نفیس .
-
لعل
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ معر. ] (اِ.) از سنگ های گرانبها به رنگ سرخ .
-
بهایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) گرانبها، پرقیمت ، فروشی ، قابل سودا، نوعی پارچة بغدادی .
-
بادامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) ( اِ.) 1 - پیلة ابریشم . 2 - هر جنس گرانبها و نفیس .
-
پیازی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - نوعی لعل گرانبها. 2 - گرزی با چند گوی فولادی و دستة چوبی .
-
ترمه
فرهنگ فارسی معین
(تِ مِ) (اِ.) نوعی پارچة گرانبها که از الیاف بسیار لطیف بافته شود.
-
ساویس
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) 1 - پنبه زده شده که لای جامه بگذارند. 2 - هر چیز گرانبها.
-
نقشینه
فرهنگ فارسی معین
(نَ نِ یا نَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) اشیا گرانبها.
-
ارجمند
فرهنگ فارسی معین
(اَ جú یا جُ مَ) [ په . ] (ص مر.) 1 - باارزش ، گرانبها. 2 - عزیز، گرامی ، شایسته .