کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذشت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گذشت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص م .) عفو کردن ، بخشیدن .
-
واژههای مشابه
-
گذشت داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) (مص ل .) بخشش داشتن .
-
جستوجو در متن
-
معاف کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) گذشت کردن .
-
فروگذاشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ تَ) (مص م .) 1 - مضایقه کردن ، اهمال کردن . 2 - رها کردن ، ترک کردن . 3 - گذشت کردن . 4 - ضایع کردن . 5 - رخصت دادن .
-
عفو
فرهنگ فارسی معین
(عَ فْ وْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بخشودن ، گذشت کردن . 2 - (اِمص .) بخشایش ، گذشت .
-
حلال کردن
فرهنگ فارسی معین
(حَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - جایز شمردن . 2 - بخشودن ، گذشت کردن .
-
درگذشتن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. گُ ذَ تَ) (مص ل .) 1 - عبور کردن . 2 - گذشت کردن ، بخشیدن . 3 - مُردن .
-
اغماض
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) چشم پوشی کردن ، نادیده گرفتن . 2 - (اِمص .) گذشت ، چشم پوشی .
-
اقاله
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ) [ ع . اقالة ] 1 - (مص م .) بر هم زدن ، فسخ کردن معامله با رضایت . 2 - بخشیدن . 3 - (اِمص .) گذشت .