کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گدایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گدایی
فرهنگ فارسی معین
(گَ یا گِ) (اِ.) 1 - عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگی . 2 - کار گدا.
-
جستوجو در متن
-
گد
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِ.) گدایی .
-
گدیه
فرهنگ فارسی معین
(گَ یِّ) (حامص .) گدایی کردن .
-
پارسه
فرهنگ فارسی معین
(س ِ) (اِمر.) 1 - گدایی ، پرسه . 2 - گدا.
-
تکدی
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ دِّ) [ ع . ] (مص ل .) گدایی کردن .
-
چرس
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) چیزهایی که درویشان و گدایان از گدایی جمع کنند.
-
دق
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) = دک : خواستن ، سؤال کردن ، گدایی کردن .
-
دک
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) گدا. 2 - (ص .) گدایی .
-
ساسان
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص فا.) گدایی کننده ، گدا.
-
گدیور
فرهنگ فارسی معین
(گَ وَ) (ص فا.) گدا، گدایی کننده .
-
لقمه چیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: گدایی کردن .
-
پرسه
فرهنگ فارسی معین
(پَ س ِ) (اِ.) 1 - راه رفتن بسیار و بی نتیجه . 2 - رفتن گدایان به گدایی .
-
دریوزگی
فرهنگ فارسی معین
(دَ زِ) (حامص .) 1 - فقیری ، بینوایی . 2 - گدایی .
-
دریوزه
فرهنگ فارسی معین
(دَ زِ) (اِ.) 1 - فقر، تهیدستی . 2 - گدایی .