کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گداخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گداخته
فرهنگ فارسی معین
(گُ تِ) (اِمف .) ذوب شده ، مذاب .
-
واژههای مشابه
-
گداخته شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) ذوب شدن ، آب شدن ، حل شدن .
-
جستوجو در متن
-
مذاب
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) گداخته شده ، آب شده .
-
انسباک
فرهنگ فارسی معین
(اِ س ِ) [ ع . ] (مص ل .) گداخته شدن ، ذوب شدن .
-
تبنک
فرهنگ فارسی معین
(تَ بَ) (اِ.) قالبی که در آن فلز گداخته ریزند.
-
تفسیده
فرهنگ فارسی معین
(تَ دِ) (ص مف .) گرم شده ، گداخته .
-
قطر
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) مس ، مس گداخته .
-
بخسیده
فرهنگ فارسی معین
(بَ دِ)(ص مف .)1 - گداخته . 2 - پژمرده . 3 - رنجیده .
-
تفته
فرهنگ فارسی معین
(تَ تِ) (ص مف .) 1 - بسیار گرم شده . 2 - گداخته شده .
-
سلاک
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) شوشة طلا و نقره که گداخته و در ناوچة آهنین ریخته باشند.
-
ذوب کردن
فرهنگ فارسی معین
(ذُ. کَ دَ) [ فا - ع . ] (مص م .) 1 - گداخته کردن ، آب کردن . 2 - درجة حرارت موادی مانند سنگ ، یخ ، فلز و غیره را بالا بردن تا گداخته شود و سیلان یابد.
-
باز
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) اجسامی جامد و سفیدرنگ و بسیار نمگیر که در آب بسیار حل می شوند و در اثر گرما خیلی زود گداخته می گردند.
-
تفتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - گرم شدن . خشمناک گردیدن . 2 - گداخته شدن در آتش .