کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاهی
فرهنگ فارسی معین
(ق .) 1 - زمانی ، هنگامی . 2 - باری ، نوبتی ، دفعه ای .
-
جستوجو در متن
-
ج
فرهنگ فارسی معین
(حر.) یکی از حروف صامت ، ششمین حرف از الفبای فارسی است که در حساب ابجد برابر عدد 3 می باشد. گاهی به «ز» و گاهی به «گ » تبدیل می شود.
-
مه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) (اِ.) بخاری است که گاهی در هوای مرطوب تولید می شود و در فضا پراکنده می گردد.
-
نان خواه
فرهنگ فارسی معین
(خاه ) (اِ.) تخمی خوش بوی و زردرنگ که گاهی روی خمیر نان پاشند.
-
ندرت
فرهنگ فارسی معین
(نُ رَ) [ ع . ندرة ] (اِمص .) کمیابی ، آنچه گاهی پیدا و آشکار شود.
-
مر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (حر.) 1 - به معنی برای . 2 - گاهی زائد است و تنها برای زینت کلام می آید.
-
اپیزود
فرهنگ فارسی معین
(اِ زُ) [ فر. ] (اِ.) بخشی - گاهی مستقل - از یک مجموعة به هم پیوسته مانند فیلم یا قصه ، قسمت ، بخش .
-
جلبک
فرهنگ فارسی معین
(جُ بَ) (اِ.) نوعی رُستنی بدون ریشه و ساقه و برگ ، به رنگ سبز و گاهی قهوه ای یا سرخ که روی آب ها و تنه درختان به وجود می آید.
-
شیرابه
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بَ) (اِ.) 1 - مایعی که در ساقة بعضی از گیاهان وجود دارد و گاهی بیرون می تراود. 2 - شیرة خشخاش .
-
اگزما
فرهنگ فارسی معین
(اِ زِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی بیماری جلدی که عوارض آن عبارت است از تورم پوست و سرخ شدن آن و بروز تاول های ریز که بعد از پوسته شدن خارش بسیار دارد و گاهی تاول ها آب پس می دهد.
-
ال
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) درختی از تیرة زغال اخته ها که گاهی بعضی گونه هایش به صورت درختچه می باشند. گل هایش سفید یا زرد و میوه اش سفت و شامل یک هسته است .
-
پریز
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر . ] (اِ.) وسیله ای برای اتصال دو شاخه برق ، تلفن ، سیم آنتن یا سیم زمین که در محل ثابتی روی دیوار نصب می شود و گاهی هم به صورت سیار است .
-
فرنگ
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نام عمومی هر یک از کشورهای اروپا و گاهی آمریکا. 2 - کشور فرانسه که مسکن قوم فرانک (قبیله ای از نژاد ژرمن ) است .
-
قمیطا
فرهنگ فارسی معین
(قُ مَ) [ ع . ] (اِ.) = قبیطا. قبیطی : نوعی حلوا که مردم بشرویه آن را حلوا مغزی گویند و از شیرة انگور و گاهی از شکر تنها و یا با شیرة انگور می سازند.