کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گام
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) توالی طبیعی هشت نُت موسیقی که به طور طبیعی پشت سر هم قرار بگیرند.
-
گام
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) فاصله میان دو پا، قدم .
-
واژههای مشابه
-
گام گام
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) آهسته آهسته ، آرام آرام .
-
گام زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) رفتن ، راه پیمودن .
-
گام سپردن
فرهنگ فارسی معین
(س پُ دَ) (مص ل .) طی کردن ، طی کردن راه .
-
گام بیرون نهادن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) از حد خویش تجاوز کردن .
-
جستوجو در متن
-
اقدام
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ قدم ؛ گام ها.
-
خطوات
فرهنگ فارسی معین
(خُ طُ) [ ع . ] (اِ.) جِ خطوه ؛ گام ها، قدم ها.
-
خطوه
فرهنگ فارسی معین
(خُ وِ) [ ع . خطوة ] (اِ.) گام ، قدم . ج . خطوات .
-
شلنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ لَ) (اِ.) 1 - گام بلند. 2 - نوعی جست و خیز با گام های بلند به هنگام راه رفتن . ؛ ~تخته انداختن الف - با حرکات بی قاعده و مستانه بالا و پایین جستن ، رقص شتری کردن . ب - ول گشتن و همه جا رفتن .
-
تمشی
فرهنگ فارسی معین
(تَ مَ شّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) راه رفتن ، گام زدن . 2 - (اِمص .) پیاده روی .
-
ذریع
فرهنگ فارسی معین
(ذَ) [ ع . ] (ص .) 1 - تیزرو، سبک سیر. 2 - فراخ گام . 3 - فاش . 4 - فراوان ، بسیار.
-
یاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - ارش ؛ واحدی در طول و آن از نوک انگشت میانی تا آرنج می باشد. 2 - گام ، قدم .