کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کین
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) عداوت ، دشمنی .
-
واژههای مشابه
-
کین ایرج
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِمر.) = کینة ایرج : نام لحن نوزدهم از سی لحن باربد.
-
کین سیاوش
فرهنگ فارسی معین
(وُ) (اِمر.) = کینة سیاوش : نام لحن بیستم از سی لحن باربد.
-
کین توزی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) دشمنی ، انتقام جویی .
-
کین خواستن
فرهنگ فارسی معین
(خا تَ) (مص م .)انتقام جُستن .
-
کین خواهی
فرهنگ فارسی معین
(خا) (حامص .) انتقام جویی .
-
جستوجو در متن
-
سپوز
فرهنگ فارسی معین
(س ) (ص فا.) در ترکیب به معنی «سپوزنده » آید: کین سپوز.
-
ثارالله
فرهنگ فارسی معین
(رَ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) کین خواه خداوند، کسی که از دشمنان خدا انتقام گیرد.
-
ثورت
فرهنگ فارسی معین
(ثُ رَ) [ ع . ثورة ] (اِمص .) 1 - هیجان . 2 - شورش ، غوغا. 3 - انبوهی مال و مردم . 4 - کین ، کینه .