کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کیسه
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) 1 - پارچه ای که اطراف آن را دوخته باشند تا بتوان چیزی در آن ریخت . 2 - جیب . ؛ ~ دوختن برای چیزی طمع کردن در آن چیز. ؛ از ~ی خلیفه بخشیدن کنایه از: از جیب دیگری یا به حساب دیگری بخشیدن . ؛سر ~ را شل کردن کنایه از: پول خرج کردن .
-
کیسه بر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ) (ص فا.) دزد، جیب بُر.
-
کیسه کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ) (اِ.) کارگری که در حمام های همگانی تن مشتریان را شستشو می دهند.
-
سر کیسه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ یا سِ. کَ دَ)(مص م .) اخاذی کردن ، با فریب و نیرنگ دارایی کسی را گرفتن .
-
سر و کیسه کردن
فرهنگ فارسی معین
(سَ رُ س . کَ دَ) (مص م .) (کن .) با فریب و نیرنگ دارایی کسی را یکباره از دستش ربودن .
-
واژههای همآوا
-
کیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) کیسه ای با جدار غشایی در بافت ها، دارای مادة مایع یا نیمه جامد که ممکن است طبیعی یا مرضی باشد.
-
جستوجو در متن
-
پیرو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کیسه ، کیسة پول .
-
همیان
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) کیسه ، کیسة پول .
-
بیرو
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِمر.) کیسه ، کیسة پول . 2 - (ص مر.) بی شرم ، پُررو.
-
جانخانی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی کیسة بزرگ .
-
خی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - خیک ، مشک . 2 - کیسه .
-
روبالشی
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِمر.) پارچة دوخته شده مانند کیسه که بالش را در آن قرار می دهند.
-
نایلکس
فرهنگ فارسی معین
(ل ) (اِ.) کیسة نایلونی ، ساک نایلونی .