کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کچل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کچل
فرهنگ فارسی معین
(کَ چَ) (ص .) 1 - بی مو، طاس . 2 - کسی که سرش زخم های چرکی دارد.
-
جستوجو در متن
-
تز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) تاس ، کچل .
-
خشنگ
فرهنگ فارسی معین
(خَ شَ) (ص .) کچل .
-
دغسر
فرهنگ فارسی معین
(دَ سَ) (ص .) کچل .
-
اقرع
فرهنگ فارسی معین
(اَ رَ) [ ع . ] (ص .) کل ، کچل .
-
داغسر
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص مر.) کچل ، بی مو.
-
کل
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (ص .) بی مو، مخفف کچل .
-
لغسر
فرهنگ فارسی معین
(لَ سَ) (ص مر.) کچل ، بی موی .
-
چسنگ
فرهنگ فارسی معین
(چَ سَ) 1 - (ص .) کل ، کچل . 2 - (اِ.) داغ پیشانی که بر اثر کثرت سجده یا به علتی دیگر حاصل گردد.