کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُنتِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کنت
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) لقبی اشرافی در اروپا.
-
واژههای همآوا
-
کنت
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) لقبی اشرافی در اروپا.
-
جستوجو در متن
-
مارکی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) عنوان نجبای اروپا، بین دوک و کنت .
-
کنتس
فرهنگ فارسی معین
(کُ تِ) [ فر. ] (اِ.) لقب همسر یا دختر کنت .
-
کند
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ معر. ] = کنت : 1 - (پس .) محل و موضع و قریه و شهر و آن به صورت پسوند در اسامی امکنة ماوراءالنهر دیده می شود: اوزکند. 2 - (ص مف .) در ترکیبات به معنی «کنده » آید.