کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کن
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) بخیه ، بخیه ای که به لباس یا چیز دیگر زنند.
-
بنه کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ) (اِمر.) حرکت دسته جمعی یک خانواده یا یک دسته از جایی به جایی .
-
پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِمر.) ماده پلاستیکی نرمی که در کارخانه به صورت قالبی ساخته شده است و برای پاک کردن نوشته به کار می رود.
-
جامه کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ) (اِمر.) سربینه ، رخت کن حمام .
-
درباز کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) (اِمر.) آلتی برای باز کردن در بطری ، کنسرو و امثالهم .
-
رخت کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ) (اِمر.) اتاقی که در آن لباس از تن درآورند و در جارختی گذارند، جایی از گرمابه که در آن لباس ها را از تن درآورند.
-
غلبه کن
فرهنگ فارسی معین
(غُ لْ بِ کَ) (اِ.) (عا.) از بیخ کنده شدن .
-
کت کن
فرهنگ فارسی معین
(کَ. کَ) (ص فا.) کاریزکن ، مقنی .
-
گرم کن
فرهنگ فارسی معین
(گَ. کُ) (اِ.) 1 - وسیله ای که برای گرم کردن به کار می رود. 2 - لباس کشباف نرم و ضخیم به صورت بلوز یا بلوز و شلوار.
-
آب گرم کن
فرهنگ فارسی معین
(گَ کُ) (اِ.) دستگاه گرم کنندة آب که با نفت و گاز و برق یا گرمای خورشید کار می کند.
-
برف پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(بَ کُ) (اِفا. اِمر.) وسیله ای که روی شیشة اتومبیل قرار گرفته هنگام باریدن باران یا برف آن را به حرکت درآرند تا شیشه را پاک کند.
-
تخته پاک کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ ) (اِمر.) قطعه ای اسفنج یا نمد که از آن برای پاک کردن تخته سیاه یا وایت برد استفاده می کنند.
-
پوست خر کن
فرهنگ فارسی معین
(خَ کَ) (ص فا.) 1 - کنایه از: آدم حریص و آزمند. 2 - اندک بین .
-
ریشه کن کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ. کَ دَ) (مص م .) از بین بردن ، نابود کردن .
-
کن فیکون کردن
فرهنگ فارسی معین
(کُ. فَ یَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) زیر و رو کردن ، ویران کردن .