کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُمى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کمی
فرهنگ فارسی معین
(کَ یّ) [ ع . ] (ص .) مرد با سلاح ، دلاور مسلح ؛ ج . کماة (کمات ).
-
جستوجو در متن
-
برکاست
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص .) کاستی ، کمی .
-
نقص
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) کمی ، عیب ، کاستی .
-
مابه التفاوت
فرهنگ فارسی معین
(بِ هُ تَّ وُ) [ ع . ] (اِ.) آن چه که موجب کمی یا افزونی چیزی از چیز دیگر است .
-
افت
فرهنگ فارسی معین
( اُ ) (ری . اِمص .) 1 - افتادن . 2 - کمی ، نقصان .
-
پارگک
فرهنگ فارسی معین
(رَ گَ) (اِمصغ .) 1 - پارة خرد، سخت اندک . 2 - کمی .
-
تملیت
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِ.) یک لنگة بار، بار کمی که بر بالای استر یا الاغ بگذارند و بر روی آن نشینند.
-
سارو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پرنده ای است سیاه رنگ کمی بزرگتر از سار که خال های سفید هم دارد.
-
ورام
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) 1 - سهل و آسان . 2 - کمی و نقصان در وزن یا اندازة چیزی .
-
قل
فرهنگ فارسی معین
(ق ُ یا قِ لّ ) [ ع . ] (اِمص . ) 1 - کمی . 2 - تنگدستی .
-
کمبود
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (مص مر.) 1 - کمی ، کاستی . 2 - چیزی که در هنگام تراز کردن حساب کم آید.
-
کوتاهی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - کمی طول ، ارتفاع یا عمق . 2 - قصور، تقصیر.
-
لختی
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (ق .) 1 - اندکی ، کمی . 2 - بخشی ، قسمتی .
-
تخسیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) هلاک کردن ، نابود گردانیدن . 2 - به زیان انداختن . 3 - (اِمص .) کمی .