کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُلَنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلنگ
فرهنگ فارسی معین
(کُ لَ) (اِ.) 1 - آلت آهنی نوک تیز که از آن برای کندن جاهای سفت زمین استفاده می کنند. 2 - دُرنا.
-
واژههای همآوا
-
کلنگ
فرهنگ فارسی معین
(کُ لَ) (اِ.) 1 - آلت آهنی نوک تیز که از آن برای کندن جاهای سفت زمین استفاده می کنند. 2 - دُرنا.
-
جستوجو در متن
-
کرکی
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) کلنگ ، درنا.
-
میتین
فرهنگ فارسی معین
(اِ) کلنگ ، تیشه یا میلی که با آن سنگ را بتراشند.
-
بشنگ
فرهنگ فارسی معین
(بِ ش ِ) ( اِ.) 1 - کلنگ . 2 - تیشة بنایی و نجاری .
-
کلند
فرهنگ فارسی معین
(کُ یا کَ لَ) (اِ.) 1 - آلتی که بدان زمین را کَنَند، کلنگ . 2 - هر چیز ناتراشیده . 3 - چوبی که بر قلادة سگ بندند.
-
رهو
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - طریقه ، روش ، قاعده . 2 - رفتار نرم . 3 - گشادگی میان هر دو پای . 3 - جماعت مردم . 4 - درنا، کلنگ .
-
غرنوق
فرهنگ فارسی معین
(غُ یا غِ) [ ع . ] (اِ.) پرنده ای است از راستة پا بلندان ، دارای بال های دراز و ساق های طویل که به فارسی آن را کلنگ خوانند. غِرنیق ، غُرنیق ، غُرانق ؛ ج . غَرانیق ، غَرانق و غَرانقه .