کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُرک 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (ص .) ماکیانی که از بیضه کردن باز آمده و مست شده باشد.
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) (اِ.) بدبدک ، بلدرچین ، سلوی .
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) سقف خانه .
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کَ) مرغ خانگی ، ماکیان .
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خرچنگ .
-
جستوجو در متن
-
گلغر
فرهنگ فارسی معین
(گُ غَ) (اِمر.) کُرک ، پشم نرم .
-
پت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - پشم نرمی که از بن موی بز روید و آن را به شانه برآورند و از آن شال بافند؛ بز پشم ، بزوشم ، کرک ، کلک . 2 - کرک های ریز درهم تافتة سطح بشرة بعضی گیاهان ، کرک ها و الیاف نرم سطح بعضی اندام های گیاهی ؛ پرز، هر چیز نرم .
-
برک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) نوعی پارچة ضخیم که در خراسان از پشم شتر یا کرک بز با دست بافند و از آن جامة زمستانی دوزند.
-
پرز
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ معر. ] (اِ.) = پرزه : 1 - خواب مخمل ، فرش . 2 - چیزی شبیه کرک که روی میوه هایی مانند به و هلو وجود دارد. 3 - پرهای ریز کوتاه که بر بعضی مرغان روید.
-
بز
فرهنگ فارسی معین
(بُ) ( اِ.) هر یک از گونه های جانوران پستان دار نشخوارکننده از تیره گاوان که جزو دام های اهلی تربیت می شود و از گوشت و پنیر و پشم و کرک آن استفاده می کنند و به هیئت وحشی نیز به نام بز کوهی وجود دارد.