کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُرک و پَر ریختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) پشم نرم .
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) (اِ.) بدبدک ، بلدرچین ، سلوی .
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) سقف خانه .
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
(کَ) مرغ خانگی ، ماکیان .
-
کرک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) خرچنگ .
-
جستوجو در متن
-
کوکب
فرهنگ فارسی معین
(کُ کَ) (اِ.) گیاهی زینتی دایمی از تیرة مرکبان دارای گل های پُر پَر، زیبا و بادوام .
-
رمبیدن
فرهنگ فارسی معین
(رُ دَ) (مص ل .) خراب شدن ، فرو ریختن سقف و دیوار.
-
کلجان
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) مزبله ، جای ریختن خاکروبه و زباله .
-
آوار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - گرد و غبار و خاک . 2 - فرو ریختن دیوار و سقف .
-
افشاندن
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (مص م .) 1 - ریختن و پاشیدن . 2 - کنایه از: خرج کردن .
-
خاک دان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - محل ریختن خاک و خاکروبه ، مزبله . 2 - کنایه از: دنیا، جهان عالم .
-
نعل ریختن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: تند و باشتاب دویدن .
-
مزبله
فرهنگ فارسی معین
(مَ بِ لِ) [ ع . مزبلة ] (اِ.) جای ریختن خاکروبه و زباله . ج . مزابل .
-
اشپیختن
فرهنگ فارسی معین
(اِ تَ) (مص م .) 1 - پاشیدن ، ریختن و پراکنده کردن . 2 - ترشح کردن . اشبیختن و اشپوختن و اشبوختن هم گویند.