کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَلَامِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلامی
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به کلام . 2 - متکلم ، کسی که با استدلال به شناخت الهی می پردازد.
-
جستوجو در متن
-
تلقین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فهماندن . 2 - کسی را وادار به گفتن کلامی کردن .
-
فاکت
فرهنگ فارسی معین
(کْ) [ انگ . ] (اِ.) نمونة تاریخی یا رویداد یا کلامی که نشان دهندة واقعیتی معّین باشد.
-
تحریمه
فرهنگ فارسی معین
(تَ مِ) [ ع . ] (مص ل .) تکبیری که بعد از نیت نماز گویند که با گفتن آن هر کلامی را که غیر از نماز باشد، بر خود حرام کرده باشند.
-
معما
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ مّ) [ ع . معمی ] (اِمف .) 1 - پوشیده . 2 - کلامی که با رمز و اشاره بر مطلبی دلالت کند.
-
انگار
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) 1 - (اِ.) گمان ، پندار. 2 - طرح ناتمام . 3 - (ق .) گویی ، پنداری . ؛~ نه ~ تکیه کلامی دال بر بیهودگی کاری یا نفی مطلق تاثیر چیزی .