کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَلم،کلم و کوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برش
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ روس . ] ( اِ.) خوراک آبداری از گوشت ، کلم ، چغندر و احیاناً هویج . نوعی سوپ روسی .
-
دلمه
فرهنگ فارسی معین
(دُ مَ یا مِ) (اِ.) نوعی خوراک مرکب از برنج ، گوشت چرخ کرده ، لپه ، سبزی مخصوص و غیره که در برگ مو، برگ کلم و غیره پیچند و پزند.
-
شور
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِ.) هیجان . 2 - غوغا. 3 - فتنه ، آشوب . 4 - مخلوط خیار وگل کلم و کرفس و هویج و سبزی را در آب نمک خیساندن . 5 - (ص .) پرنمک . 6 - بدشگون .
-
کومولوس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) ابرهای جدا از هم و معمولاً چگال با خطوط مرزی واضح که نمای آن ها به شکل خاکریز یا گنبد یا برج های در حال افزایش و گسترش است و برآمدگی بخش فوقانی آن ها اغلب به گل کلم شباهت دارد؛ بخش های رو به آفتاب این ابرها غالباً سفید درخشان و پایة آن ...
-
باباغوری
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) (عا.) 1 - نوعی کوری که چشم ورم کرده ، بزرگ تر از حد معمول می شود. 2 - نوعی مهرة گرد سیاه و سفید که برای دفع چشم زخم بر گردن کودکان آویزند.
-
رادیوم
فرهنگ فارسی معین
(یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است طبیعی و کمیاب و پرقیمت . دارای تشعشع خاص که در 1898 به وسیلة مادام کوری و شوهرش در معادن اورانیوم کشف گردید. این عنصر جسمی است سفید و درخشنده و موجد حرارت .
-
فوفل
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) (اِ.) درختی است از تیرة نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه ) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در انتهای تنة برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار ...