کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوچک
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص .) خرد.
-
واژههای مشابه
-
نوروز کوچک
فرهنگ فارسی معین
( ~. چَ) (اِمر.) از نواها و آهنگ های موسیقی قدیم .
-
کوچک شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) 1 - کوتاه و تنگ شدن . 2 - حقیر شدن .
-
جستوجو در متن
-
دزک
فرهنگ فارسی معین
(دِ زَ) (اِمصغ .) دز کوچک ، قلعة کوچک .
-
نایچه
فرهنگ فارسی معین
(چ ) (اِمصغ .) نای کوچک ، لولة کوچک .
-
خانیچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ یا چَ) (اِمصغ .)1 - چشمة کوچک . 2 - حوض کوچک .
-
آغچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) ( اِ.) پول کوچک .
-
بازارچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) بازار کوچک .
-
پیرو
فرهنگ فارسی معین
(اِمصغ .) پیر کوچک اندام .
-
توتک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) نان کوچک قندی .
-
جو
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) رود کوچک .
-
خیکچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) خیک کوچک .
-
دیوک
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِمصغ .) دیوچه ، دیوِ کوچک .